سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مشاوره حقوقی وکیل دیوان عدالت اداری

استرداد دادخواست طبق ماده 45 قانون دیوان

    نظر

شاکی می تواند دادخواست خود را قبل از وصول پاسخ طرف شکایت مسترد کند و در این صورت شعبه قرار ابطال دادخواست صادر می کند شاکی می تواند دادخواست خود را تجدید نماید. پس از وصول پاسخ به استرداد دادخواست ترتیب اثر داده نمی شود. با تقدیم دادخواست نوعی رابطه حقوقی دادرسی بین اصحاب دعوی به وجود می آید این خصوصیت رابطه حقوقی است که موجب می شود که شاکی تنها قبل از وصول پاسخ طرف شکایت حق استرداد دادخواست را داشته باشد و با وصول پاسخ طرف شکایت و ثبت آن در دفنر لوایح شعبه استرداد دادخواست ممنوع می باشد و در نظر گرفتن چنین حقی از ناحیه قانون گذار برای شاکی این است که ممکن است شاکی پس از تقدیم دادخواست و قبل از وصول پاسخ متوجه شود سندی که به عنوان دلیل مالکیت پیوست دادخواست نموده عادی است و طبق ماده 48 قانون ثبت اسناد و املاک مورد پذیرش قرار نمی گیرد و این دادخواست با ایراد طرف شکایت به نتیجه نمی رسد لذا برای جلوگیری از رد دعوی دادخواست خود را مسترد میدارد و تا پس از اخذ سند مالکیت با اصول حاکم بر طرح دعوی و فرآیند رسیدگی در شعب دیوان عدالت اداری استناد به ماده 22 قانون مذکور دادخواست خود را تجدید نماید. در صورت استرداد دادخواست و صدور قرار ابطال داد خواست توسط شعبه این فراز ابطال فقط محدود به همان دادخواست است و به اصل دعوی سرایت ندارد. زیرا یک ساعت بعد از صدور قرار ابطال دادخواست شاکی می تواند دادخواست دیگری با همان ادعا به دیوان تسلیم نماید.

<** ادامه مطلب...

دستور موقت دیوان عدالت

    نظر

دستور موقت درصورتی که شاکی ضمن طرح شکایت خود یا پس از آن مدعی شود که اجراء اقدامات با تصمیمات یا آراء قطعی یا خودداری از انجام وظیفه توسط اشخاص و مراجع مذکور در ماده (10) این قانون مسبب ورود خسارتی میگردد که جبران آن غیرممکن یا متعسر است می تواند تقاضای صدور دستور موقت نماید پس از طرح شکایت اصلی، درخواست دستور موقت باید قبل از ختم رسیدگی به دیوان ارائه شود. این درخواست مستلزم پرداخت هزینه دادرسی نیست. مهمترین هدف دادرسی در دعاوی بین اشخاص رفع تجاوز و تأمین حقوق تضییع شده افراد بر اساس موازین عدل و انصاف است.

ادامه مطلب...

قرار دفتری در دیوان عدالت اداری

    نظر

طبق ماده 27 قانون دیوان چنانچه دادخواست، فاقد نام و نام خانوادگی شاکی یا اقامتگاه وی باشد، به موجب قرار مدیر دفتر شعبه ، رد می شود. این قرار قطعی است، ولی صدور آن، مانع طرح مجدد شکایت نیست، چنانچه طرح دعوای مجدد مستلزم رعایت زمان مشخم باشد از زمان اطلاع محاسبه می شود.

1 شاکی باید در دادخواست خود را به طور کامل معرفی نماید زیرا نه تنها طرف شکایت باید از مشخصات شخصی که دادرسی را علیه او به راه انداخته مطلع شود و با بررسی دقیق ادعای مطروحه دفاع خود را در مقابل تدارک ببیند بلکه دیوان نیز ضمن بررسی مسائلی از قبیل اهلیت، سمت و نفع شاکی، دلایل ابواری را با توجه به مشخصات وی رسیدگی و اتخاذ تصمیم نماید. به علاوه ابلاغ اخطاریه ها، دادنامه ها و اوراق قضایی نیز به آسانی به نحو صحیح و بدون مشکل در شناسایی شاکی صورت گیرد.

ادامه مطلب...

شکایت در دیوان عدالت اداری

    نظر

 موضوع شکایت و خواسته شاکی باید دقبفا در دادخواست مشخص شده باشد تا شعبه بتواند به تمامی خواسته های مندرج در قسمت مربوط به دادخواست به همان صورت که آمده است توجه نموده و نسبت به آن تهیأ یا اثبات تصمیم گیری نماید. افزون بر آن با تعیین موضوع خواسته شعبه می تواند میزان محکوم به را مشخص در موضوعات خارج از چارچوب خواسته وارد نشود و تعیین موضوع خواسته توسط شاکی به طور دقیق و با در نظر گرفتن هدف فرد از اقامه دعوی شاکی را به طور کامل و به بهترین شیوه با لحاظ منشاه حق به کرسی حل خواهد نشاند. از نقطه نظر دیگر تعیین خواسته و بهای آن در دادخواست در تعیین صلاحیت دیوان در رسیدگی به دعوی موثر است.

ث) شرح شکایت آنچه شاکی از دیوان درخواست دارد باید شرح دهد زیرا مطابق أصول قضاوت حق خواستلی امست له دادلی به این معنا که شعبه دیوان نمی تواند حکم به اجراء حق با تصدیق به امری بنماید. مگر آنکه شاکی درخواست نماید از این رو حق با امری که تفیا با آنان مورد درخواست قرار می گیرد باید به نحو مدلل و مستند با لحاظ اصل خواسته و متفرعاتی که دارد در دادخواست یکایک و به ترتیب مقرر در قانون درج شود

ج) مدارک و دلایل مورد استناد اثبات ادعا و احراز استحقاق مدعی، بستگی تام به مدارک و دلایل ابرازی او و ارزش اعتبار آنها دارد و مستندات مدعی از جمله مهم ترین وسایل کشف حقیقت و عمده ترین دلیل در احقاق حق محسوب میشود و اغلب بدون ارائه اسناد و مدارک معتبر وصول به حق و نیل به مقصود میسر نیست. دلایل مدارک منیت هر دعوی را از جهت موضوعی می توان به دو دسته تقسیم کرد
اول: دلایلی که منبت وجود حق و موید تعلق آن به مدعی می باشند دوم: مدرکی که مبین تعدی و تجاوز مدعی علیه نسبت به حق مورد ادعا می باشد.

دلایل ملیت دعاوی در دیوان عدالت اداری همان است که در ماده 1358 قانون مدنی و نیر در قانون آیین دادرسی مدنی تحت عناوین اقراره اسناد، شهادت، امارات، کارشناسی و غیره تبیین گردیده است (1) و به همین جهت شاکی باید برای اثبات دعوی خود کلیه مدارک و دلایل مثبت دعوی را در دادخواست متذکر شود و به تمام آنها اعم از اینکه در اختیار او یا نزد طرف شکایت و یا سایر واحدها با وکیل با قائم مقام با نماینده قانونی بری امضاء شده و چنانچه شاکی بی سواد است اثر انگشت خود را در قبل داد خواست درج نماید و شاکی اگر شخص حقیقی نبوده و از اشخاص حقوقی مجاز به اقامه دعوی در دیوان است بایستی علاوه بر امضاء مهر شخصیت حقوقی را که از طرف آن به عنوان اصیل با وکیل با نماینده با قائم مقام قانونی طرح دخوی نموده، ممهور نماید. هر چند دادخواست دهنده باید دادخواست را امضاء کنید و در صورت غجر از امضای اثر انگشت او باید در ابهر داد خواست باشید تکلیف دادخواست که جنین شرطی را نداشته باشد در قانون آیین دادرسی مدنی پیش بینی نشده است می توان از طریق اخطار استحصاری که در خود دادگاه ها به اخطاری گفته می شود که به موجب آن امری تنها برای آگاهی به مخاطب اعلام و با انجام اقدامی بی آنکه مهلت با ضمانت اجرایی تعیین شود از وی خواسته می شود و بر این اساس صدور اخطار رفع نقص و همچنین قرار رد دادخواست به علت امضاء نداشتن دادخواست قالولی نمی باشد اما در فالون دیوان مطمایی مواد 18 و 28 صدور اخطار رفع نقض پذیرفته شده است.

ح) مدرک اثبات کننده سمت برای اشخاص حقوقی و نمایندگان قانونی داشت اما در مواردی که تحت حقوقی اقامه دعوی در دیوان می نماید از ناحیه شاکی ضروریا است و اگر این شخص ملغی داشتن سخت است نه تنها باید واجد سمت بعدی نمایندگی از ناحیه شاکی باشد بلکه باید نوع نمایندگی اش از جهت قانونی مشخص باشد و از آنجایی که مدرک اشیات کننده سمت را قانون گذار برای شخص حقوقی که به عنوان شاکی در دیوان اقامه دعوی می نماید در نظر گرفته این نوع نمایندگی مدیر شرکت از شرکت که نمایندگی بانوی به مفهوم الحمص شمرده می شود و برای اساس کسی که به عنوان نماینده قانونی یک شخصیت حقوقی در دیوان مطرح شکایت می نماید بایستی مستند مثبت سمت اش را با رونوشت و فتوکپی مصدق آنرا پیوست دادخواست نماید. |

و عدم نیاز به تقدیم دادخواست درخشری علم ضرورت به تقدیم دادخواست درخصوص پرونده هایی که با فرار عدم صلاحیت از مراحع لصایی دیگر ارسال میشود و فلسفه وجودی این علم تیار که از سوی قانون گذار در نظر گرفته شده این است که اولا مراجع کیفری با صدور قرار عدم صلاحیت پرونده ای را به دیوان عدالت اداری ارسال نمی نماینده تانیا اموری که راجع به آن اختلاف در صلاحیت پیش می آید مربوط به دعاوی مالی است که شروع به رسیدگی به این قبیل دعاوی مسلم نغادیم دادخواست است ثالثا وقتی دخوی قبلا با نفدیم دادخواست طرح شده و مورد رسیدگی واقع و منجر به صدور قرار عدم صلاحیت گردیده الرام مجدد خواهان به تقدیم دادخواست تحصیل حاصل بوده و امری عبث و بیهوده تلقی می شود و لذا بر همین

زمانی که پرونده ای با صدور قرار عدم صلاحیت از مراجع قضایی دیگر به دیوان ارسال می شود. از آنجایی که در دعاوی مدنی هزینه دادرسی شامل بهای برگ دادخواست، نوع دعوی و هزینه آن از جهت مالی و غیر مالی بودن و هزینه مطابقت برگ ها با اصل آنها جهت دادخواهی و احقاق حق از ناحیه خواهان ابتداء پرداخت گردیده و در امور کیفری تیز مطابق ماده 559 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب
92/12/4
قبلا هزینه شکایت کیفری از شاکی اخذ گردیده و حتی اگر به تبع امر کیفری مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم تیر نموده باشد هزینه دادرسی مطابق مقررات مربوط به امور مدنی از وی اخذ می شود و سپی د غوی مورد رسیدگی قرار می گیرد بر این اساس مقنن در تبصره 1 ماده 16 این قانون پرداخت هزینه دادرسی را تحصیل حامل تشخیم و پرداخت مجدد هزینه دادرسی را مطابق ماده 19 این قانون مورد حکم قرار نداده است.

گفتار سوم: رسیدگی به دادخواست بدوی براساس ماده 26 قانون دیوان « دادخواست های ثبت شده توسط رییس دیوان با معاون وی به شعبه ارجاع می شود

.9 دادخواست های ثبت شده برای اینکه در مرحله ارجاع قرار گیرد باید کامل باشد و داد خواست پس از تکمیل توسط رئیس دیوان با معاون او به یکی از شعب ارجاع می شود و طبق ماده 5 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری، رئیس دیوان به عنوان رئیس شعبه اول تجدید نظر دیوان مجاز است به تعداد مورد نیاز معاون داشته باشد که یکی از معاونین مورد نیاز معاون ارجاع است که به عنوان مقام مأذون از قبل ریاست دیوان دادخواست های ثبت شده را به شعبه دیوان ارجاع می نماید از نکات درخور تامل راجع به دادخواست و فرآیند رسیدگی به آن می توان به موارد ذیل اشاره نمود
1- ارجاع دادخواست های ثبت شده توسط معاونین دیگر در غیاب رئیس دیوان با معاون ارجاع شرط جواز ارجاع فوریت امر است و در مورد دادخواست های ثبت شده عادی و روزانه که به دیوان وارد می شود نمی توان ارجاع را توسط معاون با معاونین دیگر انجام داد و فوریت هم منحصر به مواردی است که تعیین تکلیف فوری لازم و یا در قانون به آن تصریح شده است مانند زمانی که شاکی در دادخواست ثبت شده ضمن طرح دادخواست اصلی خود تقاضای صدور دستور موقت نموده باشد


تقدبم دادخواست بدوی دیوان عدالت اداری

    نظر

طبق ماده 16 قانون دیوان اوسیدگی در شعب دیوان ، منلرم تقدیم دادخواست است. دادخواست باید به زبان فارسی روی برگه های مخصوص ، تنظیم شود تبصره 1، پرونده هایی که با صدور قرار عدم صلاحیت از مراجع قضایی دیگر به دیوان ارسال می شود.

نیازی به تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی ندارد تبصره 12 از زمان تصویب این قانون مهلت تقدیم دادخواست، راجع به موارد موضوع بند 121 ماده (10) این قانون ، برای اشخاص داخل کشور سه ماه و برای افراد مقیم خارج کشور، شش ماه از تاریخ ابلاغ رأی با تصمیم قطعی مرجع مربوط مطابق قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی) است، مراجع مربوط مکلفند در رأی با تصمیم خود تصریح نمایند که رأی با تصمیم آنها ظرف مدت مزبور در دیوان قابل اعتراض است. در مواردی که ابلاغ واقعی نبوده و ذی نفع ادعای عدم اطلاع از آن را بنماید. شعبه دیوان در ابتداء به موضوع ابلاغ رسیدگی می نماید. در مواردی که به موجب قانون سابق اشخاصی قبلا حق شکایت در مهلت بیشتری داشته اند، مهلت مذکور، ملاک محاسبه است.)

مدعی تضییع حقی در مراجعه به دیوان عدالت اداری برای به قضاوت گزاردن وارد بودن یا نبودن ادعا و ترتب آثار قانونی مربوط به آن بایستی در اقامه دعوی دادخواست تقدیم نماید در غیر این صورت شعب دیوان نمی توانند به دعوی رسیدگی نماید.

ادامه مطلب...

دعاوی داخل دیوان عدالت اداری

    نظر

تصویب نامه، نظام نامه، بخشنامه، دستورالعمل و نظایر اینها نیز صورت می گیرد که از وظایف هیات عمومی دیوان عدالت اداری است که این هیات رکن مهم قضایی دبوان تلقی می شود و به منظور ابقای وظایف و اختیارات مندرج در این فالون در موارد ذیل با شرکت حداقل دو سوم فضات دیوان به ریاست نیس با معاون قضایی تشکیل می شود و اقدام به صدور رأی می نماید. .. رأی ابطال تصویب نامه ها و آیین نامه های دولتی مخالف مقررات شروع به موجب اصل 170 قانون اساسی 2، رای ابطال تصویب نامه ها و آیین نامه های دولتی مخالف با قوانین 3. رای وحلمات روبه هیأت عمومی به موجب مقررات مبحث سوم قانون دیوان دارای ارکان زیر است: الف) ریاست هیات عمومی ب) دفتر هیات عمومی ج) مدیر دفتر هیات عمومی د) هیات های تخصصی ها قضات دیوان و مشاوران و کارشناسان
حدود وظایف و حیطه اختیارات قانونی اداره جلسات هیأت عمومی و هیات های تخصصی به موجب آیین نامه ای است که توسط ریاست دیوان تهیه شده و به تصویب ریاست قوه قضاییه رسیده است و در حال حاضر ملاک عمل می باشد

ادامه مطلب...

صلاحیت دیوان عدالت اداری در رسیدگی

    نظر

دعاوی دولت علیه دولت با دولت علیه اشخاص خصوصی در هیچ مورد قابل طرح و رسیدگی در شعب دیوان عدالت اداری نمی باشد و واحدهای دولتی موضوع ماده 10 این قانون نمی توانند در مقام خواهان در دیوان قرار گیرند و به موجب رأی وحدت رویه شماره 699 - 86/3/22 سازمان های دولتی می توانند برای رفع هرنوع تخلف احتمالی از قانون به مراجع دادگستری که مرجع تنظم عمومی است مراجعه کنند در قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری به موجب مواد 10 و 12 رسیدگی به دعاوی به دو شیوه انجام می گیرد و دعاوی یا در صلاحیت شعب دیوان است که توسط روسا و مستشاران و دادرسان شعب بدوی یا تجدید نظر رسیدگی می شود یا در صلاحیت هیات عمومی دیوان عدالت اداری است که با حضور دو سوم از قضات دیوان صورت می پذیرد که ذیلا به بیان صلاحیت به نحو اجمال و اختصار می پردازیم
گفتار اول: دعاوی داخل در صلاحیت شعب دیوان الف) تصمیمات و اقدامات واحدهای دولتی اولین سوالی که لازم است به آن پاسخ دهیم این است که تصمیم و اقدام معنای واحد دارند یا خیر؟ در پاسخ به این سوال اندیشمندان حقوق اداری بین تصمیم و اقدام تفکیک قائل شده اند و تصمیم عبارت است از عملی که وضعیت حقوقی موجود را تغییر دهد و دارای اثر حقوقی است اما اقدامات عبارت است از عملیاتی که برای تهیه مقدمات تصمیمات اداری با اجرای آن انجام شود. او تصمیم و اقدام به شرح ذیل تقسیم می گردند.

ادامه مطلب...

ویژگی های دادرسی در دیوان عدالت اداری

    نظر

دیوان عدالت اداری به موجب اصل 173 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تاسیس شده است و هدف از تشکیل دیوان عدالت ادرای با توجه به اصول 170 و 173 در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مقررات قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری عبارت است از تضمین سلامت اداری در کشور از طریق

الف ) انجام نظارت بر اجرای قانون جهت حصول اطمینان از حکومت قانون

ب) جلوگیری از تضییع حق و تفسیر غلط قانون

ج) کنترل مصوبات وزارتخانه ها، موسسات، شرکت های دولتی و سایر دستگاه هایی که به نحوی از انحا از بودجه کل کشور استفاده می کنند.

د) مراقبت در اجرای وظایف دیوان در امر رسیدگی به دعاوی

ه) تدابیر لازم برای پیشگیری از فساد اداری و پی جویی راه های بهبود بخشیدن به نظام اداری کشور با مشخص کردن نقاط ضعف مشهود در قانون ، روبه ها، مراحل، قواعد و مقررات و استانداردهای عملکرد مقامات و ارائه پیشنهاد به هریک از قوای سه گانه از طریق بالاترین مقام اجرایی با قضایی با تقنینی کشور زا گسترش آگهی عمومی نسبت به وظایف و اختیارات با استفاده از رسانه های جمعی جهت پیشگیری
از فساد اداری

ح) نظارت بر اجرای حقوق بشر

ط) درخواست بازرسی فوق العاده نسبت به سوء جریانات اداری و مالی از سازمان بازرسی کل کشور

دادرسی در دیوان عدالت اداری دادرسی در دیوان به طریق عادی انجام می شود نه اختصاری دادرسی وقتی عادی تلقی می گردد که اقامه دعوی و دفاع از آن به حکم قانون به صورت کتبی باشد به عبارت دیگر در مواردی که قانونا اظهارات و مدافعات اصحاب دعوی باید به صورت کتبی تهیه و تنظیم و در معرض قضاوت گذاشته می شود دادرسی عادی است اگرچه بنا به ضرورت متداعیین جهت اخذ توضیح و یا رسیدگی به دلایل و مدارک مورد استناد احضار شده و در جلسات مزبور شرکت کرده باشند و دادرسی زمانی اختصاری محسوب می شود که طبق قانون رسیدگی به دعوی مستلزم تعیین وقت و احضار طرفین و استماع ادعا و اظهارات آنان در جلسه دادرسی باشد ولو اینکه متداعیین یا یکی از آنها در جلسه حاضر نشوند و اظهارات و توضیحات خود را به صورت کتبی به نظر مرجع قضاء برسانند. در هر حال طبق ماده 30 و 54 و 55 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری رسیدگی به شکایات در دیوان عدالت اداری به طریق عادی صورت می گیرد زیرا شعب دیوان در هیچ موردی ملزم به دعوت طرفین نمی باشد بلکه می تواند در صورت مقتضی طرفین شکایت را برای رسیدگی و اخذ توضیح دعوت نماید، در عین حال با دقت نظر در مدلول قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری می تواند خصایص دادرسی در دیوان عدالت اداری به شرح ذیل احصاء نمود.
• تفتیشی بودن رسیدگی

• مکتوب بودن . غیرعلنی بودن و رسیدگی بدون حضور تماشاچی

• اجباری بودن پرداخت هزینه دادرسی

• آیین رسیدگی مستقل نسبت به رسیدگی های مدنی و لزوم تقدیم دادخواست از ناحیه شاکی و دفاع در قبال آن از ناحیه مشتکی عنه : عام الواه به دعوت طرفین به دادرسی


مطالبات ناشی از تملک املاک

    نظر

مطالبات ناشی از تملک املاک موضوع قانون نحوه تقویم ابنیه، املاک و اراضی مورد نیاز مصوب 1370

1- ماده 9 لایحه قانون نحوه خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه های عمرانی و نظامی دولت مصوب 17بهمن 1358 اشعار داشته است: «دستگاه های اجرایی مکلفند ظرف مدت 3 ماه از تاریخ تصرف، نسبت به ایداع قیمت اقدام نمایند.»

این امر بدان معناست که تصرفات بیش از 3 ماه بدون پرداخت ثمن فاقد مشروعیت قانونی است و از مدار مجوز خارج می گردد و اگر اعتبار لازم برای اجرای طرح تامین نشده باشد، قید مدت 3 ماه امری لغو و غیرقابل توجیه می باشد.   2- ماده واحده قانون وضعیت املاک واقع در طرح های دولتی و غیره مصوب 28 آبان 1367 شهرداری ها را ملزم به خرید املاک اشخاص حقیقی و حقوقی داخل در محدوده طرح حداکثر به مدت 18 ماه پس از اعلام رسمی آنها نموده است.

ادامه مطلب...